دین بزرگی که انقلاب اسلامی بر نسلهای دیروز، امروز و فردای ایران اسلامی دارد، هم بها با قطره قطره خون شهیدانی است که برای پیروزی، اعتلاء و ماندگاری این انقلاب پربرکت ریخته شده است، پس بی مناسبت نیست که هر بهره برده ای از این چشمه فیض جوشان، در حد وسع خود ادای دینی کند به انقلاب امام و امام انقلاب. رجانیوز به مناسبت فرارسیدن دهه نور و فجر انقلاب اسلامی، هر روز تحفه ای ناقابل را تقدیم ساحت قدسی شهدای انقلاب اسلامی و امام شهدا میکند، باشد که مقبول افتد.
امام خمینی پیامبر تازه ای نبود، اما از یادآوران بود ، از مخاطبان ،انما انت مذکر ، که عهد فطری مردمان با خداوند را به آنان یاداوری کرد وبعد از چند قرن که از هبوط بشر در مصداق جمعی کلی می گذشت ،چونان اسلاف خویش _از ابراهیم و اسماعیل تا محمد (ص)_دوره ای از جاهلیت را شکست و عصر دیگری را آغاز کرد. این عصر تازه را باید (عصر امام خمینی) نام نهاد ، چنان که حق آن بود که اعصار پیشین را نیز به انبیا و اوصیا و یادیاران دیگر انتساب می کنند .و مردمان همواره چنین کرده اند ، اما تاریخ نویسان نه .
وجود امام خمینی و برکات آن را تنها کسانی می توانند حقیقتا درک کنند که در جست و جوی تاریخ تحول باطنی انسان بر کره زمین – که خاستگاه تحولات ظاهری اجتماعی و اقتصادی و سیاسی حیات او نیز هست – به تاریخ انبیا رجوع می کنند . هم آنانند که در صف امام خمینی می گویند که او بت شکنی دیگر از تبار ابراهیم بود. . و یا برای وصل می شود.
"شهیدآوینی"
خاطره احمـد احمـد از روز ورود امام
پاهای علیلم همچنان وبال گردنم بود و مرا از حضور در خیلی از صحنه ها بازمی داشت. یکی از صحنه ها مراسم استقبال از امام بود. به ناچار از تلویزیون برنامه ورود حضرت امام را تعقیب می کردم، که ناگهان پخش برنامه قطع شد. دیگر نتوانستم طاقت بیاورم، پاهای شلم را جمع و جور کرده چوب زیر بغلم را همراه برداشته و با موتورگازی زدم بیرون. شهر از جمعیت موج می زد. با این حال از چهارراه لشکر تا میدان 24 اسفند(انقلاب) آمدم. تراکم جمعیت مرا از رفتن بازداشت. به مردم التماس می کردم: "برادر! خواهر! بروید کنار، من نمی توانم راه بروم، راه را باز کنید، تا من با موتور رد شوم."
ولی فریاد و صدای من در التهاب و هیجان مردم گم می شد. از موتور پیاده شده و آن رابه یک تیر چراغ برق قفل و زنجیر کردم و با چوب زیربغل راه افتادم. شاید تا قبل از قطع پخش مستقیم برنامه ورود حضرت امام، خیابانها این طور شلوغ نبود. ولی با این کار نابخردانه، مردم احساساتی شده عکس العمل انقلابی نشان دادند و چنین به کوچه و خیابان ریخته وسراسیمه به طرف فرودگاه در حرکت بودند.
با ازدحام شدید مواجه بودم، در خیابان آیزنهاور(آزادی)، فشار جمعیت مرا داغان کرد. در همان لحظه ماشین حامل امام که آقای رفیقدوست راننده آن بود از جلوی ما گذشت و من لحظه ای کوتاه چهره مبارک امام را دیدم. دیگر نمی توانستم جلوتر بروم، چرا که امکان زمین خوردن و آسیب زیاد بود، مردم بی توجه به اطراف به من تنه می زدند. دیگر سرپا نگهداشتن خودم ممکن نبود. لذا مسیر آمده را برگگشتم؛ دیدم که مادر و پدر و همسرم نیز به دریای خروشان امت پیوسته اند.
تیتــرهای انقــلاب
انقـلاب به روایت اسناد لانه جاسـوسی آمریکا
دکترمیناچی از اعضای نهضت آزادی که در دولت موقت عهده دار وزارت تبلیغات و جهانگردی بود، در ظهر11 بهمن ماه 57 و یک روز قبل از ورود امام خمینی به ایران، سفارت آمریکا را در جریان جزئیات برنامه ورود امام قرار می دهد و حتی محل سکونت ایشان را نیز به آنها می گوید.گزارش این ملاقت چندساعت پس از انجام آن، با امضای شخص سفیر از سفارت آمریکا به وزارت امورخارجه و با قید "خیلی محرمانه" و "فوری" ارسال می شود. در بخشی از این سند اینگونه میخوانیم:
3.ورود خمینی در تلگرافهای مرجع آورده شده، میناچی و منبع نهضت آزادی تائید کردند که برنامه ها تنظیم شده اند. میناچی گفت که ارتش امنیت فرودگاه را به عهده گرفته و ماشین خمینی را تا میدان شهیاد خواهد آورد. آنجا ماموران امنیتی نهضت آزادی مسئولیت را به عهده خواهند گرفت. ظاهراً ارتش در مسیر تا قبرستان بهشت زهرا آماده خواهد بود، ولی خیلی آشکار نخواهد بود. در رابطه با کسانی که به آیت الله خیر مقدم می گویند مشکل جزئی بوجود آمده است ظاهراً 1200 کارت برای اجازه ورود به فرودگاه صادر شده است. ارتش مانع از این شد و گفت سالن فرودگاه بیش از 50 نفر ظرفیت ندارد. تمام کارت ها لغو خواهد شد و لیست اصلی طرح خواهد شد.
میناچی گفت گروههای مخالف مختلف در تهیه لیست یکصد و چند نفره حضور داشتند که نخست وزیر از میان آنها 50 نفر را برای استقبال از آیت الله انتخاب خواهد کرد. موقعیکه سوال شد چرا وظیفه انتخاب بعهده بختیار است، میناچی اطلاع داد که پیروان خمینی در کاهش افراد در لیست مشکلی داشتند. از این طریق بختیار مسئولیت حذف بعضی از مردم را بعهده میگیرد. (نظریه: این یک راه حل عالی ایرانی برای مشکل است. در هر حال ممکن است مشکلاتی از از طرف آنهائی که حذف شده اند و خبر پیدا نمیکنند وجود داشته باشد. میانچی گمان میکرد که این توسط کمیته مخالفین- ارتش در، در ورودی فرودگاه قابل حل خواهد بود.)
4.میناچی گفت خانواده خمینی با همان هواپیمائی که آیت الله خواهد آمد، خواهند آمد و در خانه ای در خیابان دولت همچنانکه قبلاً گزارش شده اقامت خواهند کرد.
"سولیوان"
منبع:اسناد لانه جاسوسی، ج27، ص162-161
انقـلاب در قاب
ماجـرای امام خمینی و قاب عکـس چهره پیامبر اسـلام(ص)
یک تابلوی نقاشی از چهره منسوب به دوران نوجوانی پیغمبر اکرم(صلی الله علیه و آله و سلم) برای حضرت امام به دفتر آوردند. مدتی نسبتا طولانی در دفتر ماند و در این که خدمت امام ببریم و آیا خوششان می آید یا نه تردید داشتیم. به تصور قیاس با عکسهای نقاشی شده از پیغمبر اکرم(ص) و حضرت امیر(ع) که نوعا به دلیل نامربوط بودن آنها مورد توجه اهل معنی قرار نمی گیرند. ولی به هرحال تصمیم گرفتیم که برای ادای امانت آن را نزد معظم له ببریم.
هنگامی که مشرف شدیم تابلو دست من بود که متوجه شدم حضرت امام به آن خیره شده اند. به عرض رسید این عکس معروفی است که منسوب به پیغمبر اکرم است و متوقع بودیم که طبق معمول در بسیاری موارد بفرمایند: "ببرید" ولی بدون تأمل فرمودند: "بگذارید اینجا"و اشاره کردند به طرف بالای اتاقشان، تابلو را در کنار دیوار گذاشتم.
بعد از انجام کارهای روزانه مرخص شدیم. روز بعد که مشرف شدیم عکس را در آن اتاق ندیدیم و دیگر اطلاعی از آن نداشتیم که چه شده است. بعد از مدتی حضرت امام دچار بیماری قلبی جدیدی شدند. بعد از بیمارستان به خانه منتقل شدند و طبعا برای مدتی به محل و ااقی که هرروز برای کارها و ملاقات تشریف می آوردند نیامدند. به همین جهت ما برای اولین بار، برای انجام کارهایمان به اتاق اصلی که محل زندگی شخصی معظم له بود مشرف شدیم.
اولین چیزی که در آن اتاق توجه ما را جلب کرد عمان تابلو بود که در آنجا قرار داده شده بود. در نقطه ای درست روبرو و مقابل تختی که روی آن می نشستند. این عکس سالها و تا آخر زندگیشان در آن مکان باقی ماند.